سیسمونی پسرم
سلام پسرم الان که من دارم می نویسم شمالالاکردی بابابایی اول می خواستم مفصل ازابتدای بارداری تاالان همه چیزروبنویسم اماشمایه کوچولواذیت می کنی من وقتی خوابی خیلی کاردارم براهمون حدالاامکان می نویسم وعکس می گذارم,جشنت رودرروز جمعه92/7/26دوروزبعدعیدقربان گرفتیم که شانس من دخترعموتم تولدش روبایه روزتاخیر درهمون روزگرفتن وماچون مجبوربودیم بریم اونجا زودجشنتو تمام کردیم گلم جشنت خودمانی بوداماخیلی شیک وتمیزبرگزارشدخداروشکر عکس کم گرفتم بیشترفیلمه اماهمشومی ذارم
ونمای کلی اتاق پسریم درروزجشن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی