اولین پست سال جدیدنوروز94
فروردین 94
سلامی به زیبایی فصل بهار به همه ی بچه های دنیا سبحان جون مامانی تصمیمهای زیادی دراین سال جدیداتخانموده واولیش اینه که وبلاگ شمارودرطول ماه بنویسم ویهویی درآخرهای ماه به روزکنم چون داره خیلی سرم شلوغ میشه امیدوارم موفق بشم
خوب این اولین پسته سال جدیده سبحان پیشرفتهای چشمگیری داشته اولیش اینکه خیلی متین ترشده وگوش به حرف کن جزدرمواردی که شیطون میره توجلدش ویکم شیطونی می کنه که اونم تقاضای سنش وطبیعیهماشاالله دیگه ازهیچی نمی ترسی وزبان خوشگل گونجشکیتم بازشده کلمه های مثل :الو///ادو،پدیده////پییده،دکی درقایم موشک////دکی،دایی///دایی،عمه////عمه،حدیث////حدید،جی جی////جی جی،هروقت هم ازسرچهارراه خونمون ردمی شیم وچشمت به بانک ملی می افته می گی بانک،برق هارونشون می دی ومیگی بق واولین جمله دوکلمه که الان یک ماهیی ورد بونته گل پسریم آب بده به صورت تندورگ باری وقتی تشنه ای ووقتی سیرمی شه لیوان روچپ میکنی وخوشحال ودوباره تقاضای آب می کنی
امسال نشدعکس تکی ازشماوسفره بگیرم چون ناخداگاه سفره زیرورومی شدباشما
عیدی های گل پسر دست همگی دردنکنه
سبحان ودخترعموش که به قول گل پسرحدیددرعیددیدنی خونه مامانی:
سبحان آماده برای رفتن به عیددیدنی:
سبحان منتظراومدن مهمان
13فروردین 94که پنج شنبه بودباکلیوم خانواده بابارفتیم روستای گوش باغ بابابرگ بابایی که بعدازآرامگاه فردوسی است
یه پسرحساس به آتیش وآب وخاک
ایشاالله سال پربرکتی وخوبی باشه برای همه به خصوص نی نی وبلاگی ها