پسرم کربلایی شد
امسال قسمت شدباخانواده مامانی سبحان بره کربلا یعنی امام حسین(ع)طلبیدوباباجون واسط خیرشدو مامانی وخاله ها وخودشونومامان جون راهی شدن وبابامحمدوسبحان هم این کاروان خانوادگی روهمراهی کردن خداروشکرهمه چیز خوب بود هم هوا وهم پسری راستی سبحانی امیرحسین (پسرخاله سبحان که 2ساله)هم اومداما خاله فاطمه خیلی اذیت شدچون همش بغل خودش بودوبغل هیچکس دیگه نمی رفت اما شما به قول هم کاروانیامون خیلی اجتماعی بودی وبغل همه میرفتی قربونت بشم
سبحان بغل مامانیش توفرودگاه موقع خداحافظی:
یک شنبه 93/11/5ساعت3بعدظهربه سمت نجف
سبحان درسالن انتظارفرودگاه
پرواز2ساعت طول کشیدکه شما الحمدالله خوابیدی واذیت نکردی
این پست ادامه دارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی