مرداد94(قسمت 1)
مرداد94)دومین فصل از تابستون اومدو پسرک 21ماهه من ماشاالله روزبه روز داره برگتروآقاترمیشه
خداروشکر با گرفتن شیر به خوبی کناراومدهرچندکه بعضی اوقات بدقلقی می کنه برای خوردن غذاامادرمجموع راضیم به میوه خیلی علاقه داری ومثل هندوانه (اندوونه به گفته خودت ) موز وازوقتی هم ازشیرگرفتمش برخلاف قبل علاقه به شیرپاستورسزه پیداکردهیکی ازسرگرمی های موردعلاقه ات به تازگی که نه ازاول چهادست وپاکردنت آب بوداماالان به شکل جدیدی تالیوان می بینی میشه؛سبحان-آبسرد کن یخچال_خیس شدن فرشها که وقتی ساکتی من تنهاجایی که پیدات میکنم کناریخچال بایک فرش خیس
وازنحوه خوابیدن درروزوشب بگم که درمجموع بایدهمه بخوابندکه پسرمنم خوابش بگیره معمولا 30؛10می خوابی و9صبح بیداری و3ظهرتا 5الی6بعدظهر اینم بازی وخواب که معمولا یکی ازوسایل بازیت باید دستت باشه وبخوابی
2مرداد94؛هواخیلی گرمه وسبحان جون ماهم فعالیت وبدوبدوش زیادبراهمون خیلی باموهای خوشملش اذیت بود براهمون باکلی مذاکرات موافقت من اعلام شد برای کوتاهی دوباره موی پسری اما کمی بیشترازدفعه قبل؛
این سری یکم شلوغ بودو وایستادیم تانوبتمون شه وشماهم دیگه آخرای کاراینجوری بودی:
من که دیدم کمی شوکه شدم چون خیلی فرق کردی ومثل گل پسرابزرگ شده بودی
یکی دیگه ازسزگرمیهایی که ازاین ماه خیلی علاقه پیداکردی نوشتن وخواندن وکاربارایانه الحمدالله به موبایل زیادعلاقه نداری اماوقتی من یاباباسرمون توی موبایله شماهم حساس می شی وازمامیگیری خلاصه داستان داریم باشما فقط جزوات درسی بابارودوست داری برداریووقتی ازدست بابابه زورمی گیری می ری یکناروورق میزنی وبه حساب خودت می خونی یه چیزایی می گی باخودت که هنوزکشف نکردیم ما
تقریبامی تونی بیشترکلمات روبگی مثلا ازت می پرسیم باباکجاست می گی:اداره ومی پرسیم کی میاد می گی :ساعت2