سبحان جونسبحان جون، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
فاطمه جونفاطمه جون، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه سن داره

سبحان وفاطمه؛گلهای باغ زندگیمون

تابستانه 95 سبحان جون(پارت سوم)

1395/6/9 12:20
نویسنده : مامان زهرا
298 بازدید
اشتراک گذاری

شهریورماه کمی تایم بابا آزادتر بود وبیشتر شهربازی بردیمت وشماهم اشتیاق بالایی داشتی در این ماه کامل صحبت می کنی اما برخی کلمات رو تلفظ رو به زبون خودت میگی که فقط من وبابامی فهمیم (مثل گی دیگه:یکی دیگه)(بی بی بی :سیب زمینی)(کپرتور:تراکتور).....خندونکعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم عزیزمبوس

اینجا بابابا تانک بازی می کردیراضی

شاندیز:همایش پیاده روی وکوه پیمایی توسط اداره بابایی که فقط من وشماوبابا کوه روبالارفتیمخستهخنده

درراه بازگشت از شاندیز واشتیاق شما برای دیدن مجسمه هابغل

شهربازی بارونیکا که خیلی خوش گذشتچشمک

یک شب خاطره انگیز در آخر شهریور با خاله فاطمه ودایی علی وخانم دایی شام کباب یادبود بعدش طرقبه وبازی کوچیک وبزرگ با سرسرهمحبتودر آخر بستنی وشیرموز که باب دل همه به خصوص شمادووروجک بودبوس 

دست دایی وخانم دایی دردنکنه یه شب خاطره انگیز رورقم زدن برامونبغلتشویق

تاپست بعدی بااااااااااااااااااااایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)