یک سال وچهارماه(تیر99)
وضعیت این روزها اصلا خوب نیست وکل کشور درگیرکروناهستن مشهد هم وضعیت قرمزه وماهمچنان درخانه وفقط بعضی روزها آخر هفته ها بابامرخصی می گیره وصبحانه میریم بیرون ومکانهای خلوت وتاقبل از شلوغ شدن ساعت 9صبح برمی گردیم خونه
وقتی بعدآب بازی ازحمام میایی همینقدررررررررموفرفری
این ماه روزدختربودوبرای دومین سال شکربابت داشتن گل دخترمون وگل پسرمون,یه جشن 4نفری با سابله کیک Fکه برای اولین بارخودم درست کردم وتزیین با هرآنچه درخانه بود
عشق خواهربرادری وقتی میگم فاطمه با داداش عکس بگیرم ژستش اینه
کمک در خانه یکی درجاروکشیدن یکی درپهن وجمع کردن سفره
یه روز جای دلاوربودم وخانوم واردشدو کشولاکام روبیرون کشیدولاک قرمزروانتخاب وتا براش نزدم دست بردارنبودوهمینظورنگاه ناخناش میکردوخوشحال
دوتاازعلایق این خانوم خوشگل که به باباش رفته به شدت 1)عاشق عینک دودی2)عاشق کفش
صبحانه تیرماه درباغ وکیل آباد
دایی محمددیگه می خواستن اسباب کشی کنن مشهد رفتیم یه سرگلبهاروبعدظهرم باغ برای آلبالو که متاسفانه حین تاب بازی پای بهار آسیب دیدوکلی بهارجون گریه کردوتاندوناش آسیب دیده بودویه هفته ای آتل بستن
اولین تجربه رولت که عالی بود از قنادیا بهتررررررررررررررررشده بود(ازپیامدهای کرونا)
این خانم عاشق کفشه واگرپاش نشه یا دربیاد دیگه داستان داریم ما
ووااااااااااااااااااااااااااای که چقدردنیای دختراباپسرامتفاوته بااین دامن چقدررررردلبری می کرد خدااااااا
ازسری بازی های سبحان وفاطمه
یه روز بابا از سرکاریه کبوتر که بالش شکسته بود اوارد تا خوب شه بتونه پروازکنه آزادش کنیم ودوهفته ای مهمون ما بودوشما دوتا وقت وبی وقت توتراس بودین واین آخرا دیگه خیلی اذیتش می کردین سبحان دستما ل به دست داخل قفس وفاطمه انگشتشومی کرد داخل قفس وکبوترم این آخریا نوک میزد حتی زمانی که می خواستیم غذاوآب بدیم بهش دیگه از بس خودش روبه قفس میزد داشت پراش می ریخت که بابابرد آزادش کرد
ازنردبان وصندلی و...بدون واهمه میره بالا
به شدت بدگرما
اولین تجربه نان خامه ای عاااااااااااااااالی بود
باغ وکیل آباد
بعضی اوقات مثل الان خوب باهم بازی می کنیداما بعضی روزا فقط رواعصابین وهمش دعوا
اینم یه مدل بازی سبحان با فاطمه که پوشیدن کلاه و.....
تواین ماه دیگه کامل معنی همه حرفامونومی فهمی میگیم بشین آب بدم میشینی ,سفره روپهن کن انجام میدی واعضای بدنت رومی شناسی واعضای خانواده روبادست نشون میدی با سبحان خیلی دوست داری بازی کنی ووقتی بهت غذامیده خیلی استقبال میکنی بیرون می خوایم بریم دم دری به شدت عاشق بیرون رفتن که متاسفانه بااین کرونا واینکه ماسک برای زیردوسال خوب نیست ترجیحا همش خونه ایم وگاهی یاباغ میریم یا گاهی خونه مامانجون یا مامان طیبه وکلماتی مثل آب ,دده(بده),ماماوبابا وشی شی(شیر)روواضح میگی وبقی رم با اشاره وزبون خودت به ما می فهمونی