سبحان جونسبحان جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
فاطمه جونفاطمه جون، تا این لحظه: 5 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

سبحان وفاطمه؛گلهای باغ زندگیمون

مهر99

                                               مهر99:پادشاه فصلهارسیدودراولین ماهش تولدهمسری روداریم  (10مهر) ترکوندن بادکنک با فندک هماناوبازی با فندک وبادکنک همانا دراین ماه اولین دندانهای کلاس اولی مون افتاد البته یه چندروزی می گفتی درد میکنه یه روز داشتی بازی می کردی که ضربه خورد به دندونت وخون اومد نگاه کردم دیدم دندونهای دایمی پشت دوتا دندون جلوی پایین دراومده ودندونای شیریت لقه که یکیش افتاد بردمت دندون پزشکی گفت خودش میفته واین دوتاجدیدمیادخودش جلو درحال و...
30 مهر 1399

آخرین ماه تابستان 1399

شهریور99:آخرین ماه تابستان1399وایشالا سال جدیدواردیه قرن تازه می شیم وایشالا همه مریضیا به خصوص این کرونا ریشه کن بشه که کل جهان رو درگیر کرده وزندگی هارومختل تواین ایام قرنطینه که تقریبا همه محیط های بازی وسرگرمی بسته است ما یک هفته درمیون پنجشنبه ها باغ وکیل آبادصبحونه میام تا قبل شلوغی هم برمی گردیم خونه عاشق کفش سنگ انداختن در آب از سرگرمی های این دوران امسال محرم هرخونه یک حسینیه بود ومراسمی برگزار نمی شد در منازل فقط دهه اول در مدارس اونم در حیاطشون برگزار می کردند که ما یک شب درمیون منویه شب بابا می رفتیم بدون بچه خمیر بازی خانگی درست کردم دوتاشون بدجورمشغول میشن ...
30 شهريور 1399

کلاس اولیِ من

                                            16 شهریور؛باورم نمیشه سبحان کوچولوی وبلاگ ما اونقدری بزرگ شده که امسال داره میره کلاس اول... وقتی روپوش مدرسه رو تنش کردم یه حس خوشحالی تمام وجودمو فرا گرفت به وضوح میدیدم که پسرم دیگه قد کشیده و کم کم داره بزرگ میشه. درواقع وارد یه مرحله جدیدی از زندگیش شد که بعدها همین روزها بهترین خاطرات دوران مدرسش میشه... هرسال روز اول مدرسه واسه من یه خاطره خوبی بجا گذاشته امیدوارم سبحان هم همین حسو داشته باشه و تو ذهنش نقش ببنده.. 13شهریور:  محیط جدید بود و سبحان...
29 شهريور 1399

نیمه تابستان (مرداد99)

*مرداد*ماه من: مردادماه همانند گرمی که دارد همشه برای من گرمی بخش وپراز اتفاقای خوب ماه تولد من عاشقتم امسال تونستم کیک تولد خودم رو درست کنم البته که نشد تزیینی که مدنظرمه اجرا کنم با حضور دختری که اصلا یک لحظه آروم نمی شینه ماشاالله اما خیلی خوشمزه وکم خامه بود یه تشکرویژه بابت سوپرایز همسری وبچه ها عاااااشقتونم اصلا نمیزاره موهاشوشونه کنم جایی میریم باترفند شیر دادن یا بازی کردن سبحان باهاش می تونم موهاشو ببندم لباس روهم اصلا دوست نداره کلا اون وره آبی بچم کاملا برعکس سبحان که عاشق پیراهن وشلوار این خانوم کلا برعکسه وباید برای تن کردن لباس دنبالش باشم زودمی پره بغل سبحان یا پدر که لباسشونتونم تنش کنم   &nbs...
28 مرداد 1399

یک سال وچهارماه(تیر99)

وضعیت این روزها اصلا خوب نیست وکل کشور درگیرکروناهستن مشهد هم وضعیت قرمزه وماهمچنان درخانه وفقط بعضی روزها آخر هفته ها بابامرخصی می گیره وصبحانه میریم بیرون ومکانهای خلوت وتاقبل از شلوغ شدن ساعت 9صبح برمی گردیم خونه وقتی بعدآب بازی ازحمام میایی همینقدررررررررموفرفری این ماه روزدختربودوبرای دومین سال شکربابت داشتن گل دخترمون وگل پسرمون, یه جشن 4نفری با سابله کیک Fکه برای اولین بارخودم درست کردم وتزیین با هرآنچه درخانه بود عشق خواهربرادری وقتی میگم فاطمه با داداش عکس بگیرم ژستش اینه کمک در خانه یکی درجاروکشیدن یکی درپهن وجمع کردن سفره یه روز جای دلاوربودم وخانوم واردشدو کشولاکام روبیر...
28 تير 1399

خرداد99(یک سال وسه ماه)

فاطمه جونم 15 ماهگیت مبارک دخترخونمون این ماه دندون سمت راست ازپایین بالا اومده کامل تاالان 6مروارید داری 4تا بالا و2تاپایین عاشق هندونه یکی ازعلایق وی حموم وآب بازی ,با اومدن تابستون روز درمیون یه ساعتی در گیره با آب عیدفطر خونه آقاجون دعوت بودیم نهاروشما توحیاط آب پیدا کردی بعدهم وان آوردن ویه یک ساعتی مشغول بودی تولد مامان طیبه هم بود وقبل نهارتولد داشتیم نی نی دوستم وهمکاربابا فاطمه راحیل برج11به دنیا اومده بودبه خاطر کرونا نشد برم دیدنش تواین ماه رفتم البته شماها پیش مامانجون گذاشتم این بلوزشورت خوشمل وهدیه نقدی که داخل قلب سوپرایزه خسته ازآب تنی وخوا...
27 خرداد 1399

اردیبهشت 99(ماه مبارک رمضان/کرونا)

خداروهزارمرتبه شکربابت داشتن پسرودخترگلی مثل شماها سبحان6سال و6ماه وفاطمه 1سال ودوماه ماه رمضان امسال دراردیبهشت بود هواعالی بود وماهرشب بعدافطاربارعایت مسایل بهداشتی میریم پیاده روی چون فاطمه خانوم عشق بیرونه برعکس سبحان با گفتن دردر جلوی کشوی لباس اتاقشون زانومیزنه ومیشینه تا بیام حاضرش کنم,دیگه تقریبا کلیه حرفارومی فهمه ودرحدتوانش انجام میده مگر اینکه نخواد که یا خوابش میاد یا شیر می خواد  عشق آب بازی وکلا بدگرما عاشق کفش های خودش ومامانش وعشق عینک وعاشق بیرون رفتن از علایق بارز این خانوم افطاری مامان طیبه در باغ دوست آقاجون شب ولادت امام حسن(ع) دوراز چشم داداشی 4تا دن...
28 ارديبهشت 1399